♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥

آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!

 

ازآدم‌ها بگذر!


دلت را بزرگ ‌تر کن...


ناراحت این نباش که چرا


جاده‌ی رفاقت با تو همیشه یک‌طرفه است....


مهم نیست اگر همیشه یک‌طرفه‌ای...


.
شاد باش که چیزی کم نگذاشته‌ای


و بدهکار خودت،


رفاقتت


و خدایت نیستی..


 

نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:41 توسط نســــــــــیم| |

نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:40 توسط نســــــــــیم| |

 

 

وقتی چشمهایت را به رویم بستی

آفتاب دلخوشی ام...

و دریای احساس، در شمال قلبم گندید...

...

قاتل عزیز!

کدام آلودگی

اکوسیستم ما را به هم زد؟
! ...


نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:36 توسط نســــــــــیم| |

 

عینکت را بگذار و مثل مرد بیا پای میز... !


اینگونه که به من خیره گشته ای!


حق را به تو خواهم داد... !!!


 

نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:33 توسط نســــــــــیم| |

 

 

همچنان که از کوه آبشاری مهربان جاری ست


درون من دختری ست که عاشق توست...


دختری که چاقوی فراموشی بر شاهرگهایش


تشنه ی بوسه ای جاودانه است....


نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط نســــــــــیم| |

 

یک روز خیره به طاقچۀ افکارت


محو افتخاراتت شدی


و به من ژولیده احساس خندیدی!


و ترکم...


اما در ترازوی عشق...


......


حالا از بالاترین نقطه


به تو لبخند می زنم...


ای برنده ی بازنده!


نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 19:25 توسط نســــــــــیم| |

قالب : بلاگفا